گروه های خونی چگونه ایجاد می شوند؟
گلبول های قرمز مانند همه سلول های بدن واجد اختصاصات آنتی ژنی در سطح
خود میباشند. این آنتی ژن ها ، آنتی ژن های گروه خونی نامیده میشوند و از
والدین به فرزندان به ارث میرسند.
گاهی
دیده میشود که خون شخصی را به شخص دیگری تزریق میکنند خون شخص دهنده در
بدن فرد گیرنده ه می شود و رسوب میدهد. چگونگی این عمل با انعقاد خون
متفاوت است و به وجود گروههای خونی مختلف مربوط میشود.
در
سطح خارجی گلبولهای قرمز افراد دو نوع آنتی ژن از جنس پروتئین وجود دارد
که به نام های A و B معروف هستند. برخی افراد آنتی ژن نوع A برخی نوع B ،
برخی هر دو آنتی ژن A و آنتی ژن B را دارا هستند و برخی هیچ یک از آنتی ژن
ها را ندارند این افراد را به ترتیب در گروه های خونی A ، B ، AB و O
قرار میدهند.
بیان
آنتی ژن های گروه های خونی تحت کنترل ژنهای خاصی است و توارث آنها از
قوانین ساده مندل تبعیت میکند. برای هر سیستم گروه خونی ، تعداد معینی از
آلل های مختلف وجود دارد.
نحوه تعیین گروه خونی چگونه است؟
برای پی بردن به گروه خونی هر کس ، مقداری از خون را با آنتی کورهای معین شده A یا B مخلوط میکنیم. از تولید یا عدم تولید رسوب که در اثر به هم چسبیدن گلبول های قرمز ایجاد میشود میتوان گروه خونی شخصی را معین کرد. اگر بخواهیم به فردی از گروه خونی B خون تزریق کنیم، چون پلاسمای خون او آنتی کور A را دارد نمیتوان خونی را که دارای آنتی ژن A باشد به او داد. این آنتی ژن در گروه های A و AB یافت میشود پس او نمیتواند از این گروه ها ، خون دریافت کند.
رسوب خونی (آگلوتینه شدن)
گروه خونی A : با آنتی کور B رسوب نمیدهد ولی با آنتی کور A رسوب میدهد.
گروه خونی B : با آنتی کور B رسوب میدهد ولی با آنتی کور A رسوب نمیدهد.
گروه خونی AB : با هر دو آنتی A و B رسوب میدهد.
گروه خونی O : با هیچ یک از آنتی کورهای A و B رسوب نمیدهد.
⭕ درصد گروه های خونی در جمعیت انسان ها
در میان جمعیت مردم در حدود ۴۲ درصد گروه خونی A حدود ۹ درصد گروه خونی AB و ۴۲ درصد گروه خونی O را دارا هستند. با این وجود لازم به ذکر است که یک آنتی ژن گروه خونی هیچگاه نمیتواند به همراه آنتی بادی ضد خود در بدن یک فرد وجود داشته باشد.
زیرا در آن صورت وقوع همولیز ، گردش خون را مختل نموده و گلبول های فرد تخریب میشود. گروه های خونی O ، AB ، B ، A نمایان گر فتوتیپ گلبول های قرمز یک فرد است که مطابق با یک سیستم ساده که متشکل از ژن سه آللی A ، B ، O میباشد، به ارث میرسند.
لینک دانلود فیلم
☠️محصولات آزمایشگاههایی با درجه امنیت ۴ (قسمت سوم)
⏰ مدت زمان : ۹ دقیقه
فیلم را حتماً ببینید .
▫️سال ۱۹۷۰ میلادی، سلاح های بیولوژیک بر روی نژادهای به خصوصی باعث بیماری های خاصی می شدند.
سال ۱۹۷۷ میلادی، تایید شد ۲۳۹ منطقه مسی در آمریکا طی سال های ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۹ با عوامل زیستی خطرناک آلوده شده اند ، از جمله این مناطق می توان به سانفرانسیسکو و واشنگتن اشاره کرد.
سال ۱۹۸۱ میلادی، ایالات متحده آمریکا به کوبا حمله بیولوژیک می کند که طی این حمله ……
منبع : dorantv.net
☠️ محصولات آزمایشگاههایی با درجه امنیت ۴ (قسمت دوم)
⏰ مدت زمان : ۸ دقیقه
سال ۱۹۴۶ میلادی ، در این سال دولت آمریکا شماری از بیماران بیمارستان های ارتش این کشور را جهت انجام آزمایش های پزشکی نظامی مورد سوء استفاده قرار داد و برای پنهان نگه داشتن حقایق و واقعیت ها در گزارش های ارایه شده از لفظ آزمایش به جای مشاهده و بررسی استفاده کرد.
سال ۱۹۴۷ میلادی ، بر اساس اسناد به دست آمده از وزارت دفاع آمریکا ، ثابت شد ارتش آمریکا در این سال اقدام به بررسی تاثیر برخی پرتو ها بر روی انسان کرده است ، در همین سال سیای آمریکا مطالعاتی را بر روی تاثیر ال اس دی انجام می داد و عوارضِ ……
منبع : سایت دوران
dorantv.net
☠️محصولات آزمایشگاههایی با درجه امنیت ۴ (قسمت اول)
⏰ مدت زمان : ۵ دقیقه
▫️در سال ۲۰۰۱ سندی از پنتاگون وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا به دست آمد که نشان می داد طی سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۳ هزاران سرباز آمریکایی عمداً در معرض عوامل شیمیایی و بیولوژیک قرار گرفتند. آزمایش تاثیر عواملی مانند گاز اعصاب، گاز سارین، باکتری ای کولای، باکتری باسیلوس گلوبیجی، سیاه زخم و طاعون و انواع و اقسام آزمایش های شیمیایی و بیولوژیک بر روی نظامیان انجام می شد اما ……
منبع : dorantv.net
مهندسی بافت چیست؟
به طور خلاصه در مهندسی بافت Tissue Engineering TEیک ماده متخلخل به عنوان ماترکس خارج سلولی یا داربست برای رشد سلول ها تهیه شده و سپس عوامل رشد روی آنها قرار می گیرد. پس از رشد مناسب سلول ها در فضای متخلخل داربست ، از محیط آزمایشگاه به داخل بدن موجود زنده منتقل میشود. به تدریج رگ ها به داخل داربست توسعه یافته و سلول ها را تغذیه می نمایند.
در بافت های نرم بعد از انتقال، ااماً داربست باید تخریب شود تا بافت نرم جدید جایگزین آن شود. اما برای بافت های سخت می توان از موادی بهره جست که تخریب ناپذیر باشند.
به مرور زمان سلول ها توسط پیغام هایی که از سوی داربست و سلول هایی که روی آن قرار دارند، مورد تحریک قرار میگیرد و نهایتاً بافت خود را بازسازی می نماید.
آنچه که بیان شد، دورنمای ایده آلی است که تلاش بسیاری از افرادی است که وارد مهندسی بافت شده اند و آرزوی نیل به این اهداف را دارند. البته با توجه به پیشرفت هایی که در این زمینه در حال انجام است، این مهم بعید به نظر نمی رسد.
تا به امروز بافت های مصنوع انسان نظیر پوست، کبد، استخوان، ماهیچه، غضروف، تاندون و رگهای خونی ساخته شده اند.
مهندسی بافت از دیدگاه آکادمیک
مهندسی بافت فن آوری و رویکردی چند زمینه ای است که علوم مختلفی را درگیر می نماید. در مورد مهندسی بافت از زمینه های مختلف علوم بیولوژی، سلولی، بیوشیمی، بیومتریال، مهندسی پزشکی، پزشکی و داروسازی استفاده مینماید. کمک گرفتن از تمامی این علوم باعث می شود تا مهندسی بافت دارای کاربرد مطلوب و مورد نظر گردد، تا نهایتاً بافتی که دچار نقص شده است را ترمیم و بازسازی و یا دوباره سازی نماییم تا بافت به عملکرد مطلوب خود دست یابد.
فیلم ها به زبان اصلی هستند و در نشانی زیر، می توانید مشاهده نمایید.
https://www.aparat.com/v/iUv2K
https://www.aparat.com/v/fKSvB
تاریخچه
از دهه ۶۰ میلادی پلیمرهای قابل جذب و تخریبپذیر برای انتقال دارو و هورمون بهکار میرفت؛ بهطور مثال، پلیمر پلیآنهیدرید در ابتدا بهصورت میکروسفر یا ریزکره بهعنوان حامل بهکار برده میشد. پس ازآن در دهه ۷۰ بهعنوان کاشت1 برای کنترل رهاسازی هورمون بهویژه هورمونهای پیشگیری از بارداری بهکار برده شد.
امروزه نیز از داربستها بهعنوان وسیلهای برای رساندن دارو به مقصد2 استفاده میشود. برای اولین بار، الکسی کارل در سال ۱۹۰۰ درباره مهندسی بافت سخن گفت. او به همراه لیندربرگ در نیویورک با هدف نگهداری بافتهای جدید در شرایط آزمایشگاهی (برونتن) برای جایگزینی در شرایط بدن موجود زنده (درونتن) آزمایشهایی شروع کرد. پس از آن اقدامات زیادی صورت گرفت، تا اینکه در سال 1980 پوست مصنوعی روی بیماری آزمایش شد.
اصطلاح مهندسی بافت به شکل امروزی در سال 1985 توسط فونگ3 مطرح شد و از سال 1987، پس از جلسه بنیاد ملی علوم4 سرمایهگذاری روی مهندسی بافت آغاز شد.
اﺳﺘﻔﺎده از دارﺑﺴﺖﻫﺎ ﺑﺮای کﺎﺷﺖ ﺳـﻠﻮلﻫـﺎ در ﺳﺎل 1990ﺗﻮﺳﻂ ﻧﺎﺗﻮن و ﻫﻤکﺎران اﻧﺠﺎم ﺷـﺪ. ایﻦ ﻋﻤﻞ کﻪ ﺑﺮای او ﺣـﻖ اﻧﺤـﺼﺎری ﻣﺤـﺴﻮب ﺷـﺪ، ﺷــﺎﻣﻞ کﺎﺷــﺖ ﺧــﺎرج ﺑــﺪنی ﺳــﻠﻮلﻫــﺎ روی پلیمر پلیﻠیکﻮﻟیک اﺳیﺪ ﺑﻮد؛ ﺑﺪیﻦﺗﺮﺗیﺐ، ﺳﻠﻮلﻫﺎی ﻮﺳـﺖ، کﺒـﺪ، ﺎﻧکﺮاس، ﻣﻐﺰ اﺳﺘﺨﻮان، اﺳﺘﺌﻮﺑﻼﺳـﺖ و کﻨﺪروﺑﻼﺳـﺖ ﺑـﺮایکﺸﺖ ﺳﻪﺑﻌﺪی در ایـﻦ ﺳیـﺴﺘﻢ ﺑـﻪکـﺎر ﺑـﺮده ﺷـﺪ.
روش کار و اساس مهندسی بافت
گام نخست: شناخت بافت
بدن انسان دارای ساختاری سلسله مراتبی است و در پایینترین سطح از واحدهای زنده و مستقلی به نام سلول ساخته شده است، سلولها بافتها را تشکیل میدهند، مجموع چند بافت یک اندام را میسازد و نهایتاً چند اندام یک دستگاه را بهوجود میآورند و بدن مجموعهای از این دستگاههاست. اما هر بافت از بدن، خود دارای زیر واحدهایی است و از چندین سطح تشکیل شده است که از مقیاس ماکروسکوپیک (محدوده سانتیمتری) آغاز میشود و تا میکروسکوپیک (محدوده نانومتری) ادامه مییابد. کوچکترین سطحی که عملکرد اساسی بافت از آن ناشی میشود را زیر واحد عملکردی5 گویند که معمولاً در مقیاس حدوداً ۱۰۰ میکرومتر است، در حالیکه سلولهای مختلف اندازهای در حدود ۱۰ میکرومتر دارند. بنابراین، سلولها در ریزمحیطی6 قرار گرفتهاند که در مقیاس کوچکتر از آن عملکرد بافت مشاهده نمیشود و اگر بخواهیم شرایط محیط زندگی سلول در بدن را بشناسیم باید درک صحیحی از این زیستگاه7 سلول پیدا کنیم و این تمام مفهوم مهندسی بافت است؛ تقلید کردن ریزمحیط طبیعی سلول با تمام پیچیدگیهایش توسط تکنیکهای مهندسی»
ریزمحیط یا همان محل زندگی سلول، محیطی شلوغ و پر رفت و آمد، با رمز و رازهایی است که هنوز بسیاری از آنها شناخته نشدهاند. در این میان دو عامل مهم بیشتر از همه شناخته شدهاند و توجه عمده محققان را به خود جلب کردهاند. یکی از این دو، بستری است که سلول روی آن قرار دارد، چسبیده و پهن شده است، این بستر را ماتریس برون سلول8 یا بهطور مخفف ECM مینامند که بهطور عمده از پروتئینها، پروتئوگلایکانها و پلیساکاریدها ساخته شده است. دومین عاملی که در تعیین بسیاری از رفتارهای حیاتی سلول نقش دارد، زیستمولکولهای فعالی هستند که در محیط زیستی اطراف سلول به حالت محلول وجود دارند، سیگنالهایی به مرکز فرماندهی سلول (هسته) ارسال میدارند و از این طریق رفتار سلول را تحت کنترل دارند. این زیستمولکولها شامل پروتئینهای کوچکی چون فاکتورهای رشد و سایتوکانها، استروئیدها و هورمونها هستند که از این میان، فاکتورهای رشد9 از همه مهمترند و عمده تحقیقات بر آنها متمرکز شده است. پس تا اینجا دانستیم که دو عنصر اساسی و نام آشنا در ریزمحیط سلول، ECM و فاکتورهای رشد هستند و بنابراین، برای تقلید ریز محیط باید این دو عنصر را به خوبی شناخته و سعی در شبیهسازی آنها برای سلول کنیم.
داربستها
اولین قدم در مهندسی بافت آن است که بستری مشابه با ECM طبیعی سلول بسازیم که سلول روی آن احساس آرامش کند، آن را بیگانه نداند و احساس کند دقیقاً روی همان بستر طبیعی خود قرار گرفته است. در واقع باید سلول را فریب دهیم تا پاسخ منفی نشان ندهد و فعالیت طبیعی خود را به درستی انجام دهد. پس اولین نکتهای که در ساختن بستر باید رعایت کنیم آن است که جنس ماده سازنده آن کاملاً زیست سازگار10باشد و برای سلول سمی نباشد. مادهای که چنین خصوصیتی داشته باشد، زیستماده (بیوماتریال) نامیده میشود.
نکته مهم دیگر این است که بستری که ما برای سلول میسازیم باید سازهای سهبعدی و متخلخل باشد و حفرات آن کاملاً بهم پیوسته11 باشند. به عبارت دیگر، یک فوم سلول باز باشد. علت وجود چنین تخلخلی آن است که سلولها بتوانند درون بستر رفت و آمد (مهاجرت) کنند و نیز امکان رسیدن مواد غذایی به درون بستر و دفع مواد زائد از آن وجود داشته باشد. این سازه را میتوان به داربست ساختمانی و سلولها را میتوان به آجرها تشبیه کرد. همان طور که برای بنای ساختمان لازم است ابتدا اسکلتی سه بعدی ساخته شود و سپس آجرها در آنجاسازی شوند، برای ساخت یک بافت نیز لازم است سلولها درون فضایی سه بعدی و متخلخل که داربست»12 نامیده میشود، جاسازی شوند. نکته قابل توجه آن است که این سازه کاملاً موقتی است و قرار نیست که جزئی از بافت نهایی باشد؛ بلکه تنها در نقش ابزاری است که به سلولها این امکان را میدهد که با قرار گرفتن در شرایط فیزیکی، شیمیایی و مکانیکی مناسب، ECM طبیعی خود را در فضایی سه بعدی سنتز کنند و بافت مورد نظر را به تدریج بسازند. بنابراین، ماده سازنده داربست باید علاوه بر زیستسازگاری، زیستتخریبپذیر13 هم باشد تا به مرور زمان، همزمان با شکلگیری بافت جدید و با سرعتی هماهنگ با آن تخریب شود. در مجموع میتوان داربست را یک ECM مصنوعی» دانست که به سلول این امکان را میدهد که ECM طبیعی خود را بسازد. داربستها میتوانند طبیعی و یا مصنوعی باشند. داربستهای مصنوعی را میتوان با استفاده از تکنیکهای مهندسی مواد (بهخصوص مهندسی پلیمر) به اشکال مختلف تهیه کرد. داربستهای طبیعی نیز با خارج ساختن سلولهای یک بافت طبیعی14 و باقی گذاشتن یک ساختار غنی از پروتئین و عاری از سلول15 قابل تهیهاند.
البته باید توجه داشت که یک داربست ایدهآل، چیزی فراتر از یک سازه بیخطر برای سلول است؛ یعنی علاوه بر آنکه اثر سمی برای سلول ندارد و سلول را در فضایی سه بعدی نگهداری میکند و به حفظ پایداری مکانیکی بافت جدید در مراحل اولیه شکلگیری آن کمک میکند، نقش فعال و مؤثر در تعیین رفتار سلول نیز دارد و به سلول کمک میکند تا فعالیت خود را به نحو بهتری انجام دهد. به عبارت دیگر، داربست ایدهآل، علاوه بر نقش ساختاری، نقش زیستی نیز دارد و به اصطلاح زیست فعال16 است. بنابراین، برای تقلید بهتر ECM، باید در حد امکان اصلاحاتی روی داربست اعمال کرد تا بتواند در سازوکارهای زیستی شرکت و سیگنالهای لازم را به سلول القا کند.
پس از ساخت داربست به شکل مورد نیاز، سلولهای مربوط به بافت هدف (مثلاً فیبروبلاست برای پوست) به تعداد کافی روی آن کشت داده میشوند. کشت سلول در یک محیط کشت انجام میگیرد که حاوی مواد مغذی لازم برای رشد و حیات سلول است، حضور فاکتورهای رشد در محیط کشت برای دریافت یک پاسخ مناسب از سلولها و کمک به رشد آنها ضروری است. پس از گذشت زمان کافی، سلولها در تمام فضای داربست جاسازی میشوند و یک سازه سهبعدی محتوی سلول به دست میآید که آماده ورود به بدن است. سلول توسط جراح در ناحیهای از بدن که دچار ضایعه شده است کاشته میشود و فضای آسیبدیده را پر میکند. با رگزایی17 و نفوذ مویرگهای اطراف به داخل داربست، مواد غذایی و اکسیژن به سلولها رسانده و مواد زائد حاصل از متابولیسم آنها دفع میشود و به این ترتیب با گذشت زمان سلولها شروع به سنتز ECM طبیعی خود و ساخت بافت جدید میکنند و داربست نیز همزمان با تشکیل بافت جدید به مرور زمان تخریب میشود، تا اینکه با شکلگیری کامل بافت، به کلی از بین میرود. در نهایت بافت جدید با بافت طبیعی مجاور خود در هم آمیخته و کاملاً یکپارچه میشود.
با توجه به مطالب عنوان شده میتوان نتیجه گرفت که مهندسی بافت از سه بخش عمده و مهم تشکیل شده است: سلول، داربست و سیگنالهای بیولوژیک. مهمترین بخشها سلول است و دو بخش دیگر بهعنوان بازوهای کمکی، سلول را در تولید بافت یاری میکنند.
این حوزه نوین محدودیتها و چالشهایی نیز دارد که از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
از میان مسائل مطرح شده با توجه به اهمیت مبحث سلولهای بنیادی به بررسی موضوع آخر میپردازیم
برای ساخت هر بافتی از بدن به تعداد نسبتاً زیادی از سلولهای اختصاصی آن بافت نیاز است.
در حالی که میدانیم سلولهای جداشده از بافت بالغ توانایی تکثیر به مقدار کافی و مورد انتظار ما را ندارند و دسترسی به سلولهای بدن با قابلیت تکثیر فراوان امری ضروری در این فرآیند است؛ لذا، از سلولهای بنیادی کمک میگیریم.
این سلولها بهعلت خصوصیات خاصی همچون خودنوزایی19یعنی توان زایش و تکثیر فراوان سلولهای مشابه خود و تمایز، یعنی قابلیت تبدیل به انواع سلولهای سازنده بافتهای بدن انسان ؛ گزینه بسیار مناسبی برای رفع این چالش هستند.
درباره این سایت